ثمره عشقمون نیکا ثمره عشقمون نیکا ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره
ثمره عشقمون نویان ثمره عشقمون نویان ، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره
پیمان عشقمونپیمان عشقمون، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره

نیکا و نویان جوجه های نارنجی ما

نیکا 96(28 ماهگی)

عزیز دلم ٢٨ ماهگیت مبارک دختر گل مامان دیگه بدون اینکه بهانه بگیری وقتی که  بیرون کار دارم یا میخوام برای چکاب داداشی دکتر برم لازم نیست گولت بزنم از خواب بیدارت میکنم و بهت میگم دارم میرم دکتر خودت لباس  میپوشی  و اسباب بازی که دوست داری بر میداری میری خونه مامانی و  فقط سفارش میکنی که برات چی بخرم قربونت برم که اینقدر عاقلی هفته پیش گهواره کوچولی هاتو شستیم و آوردیمش بالا کلی برات جالب بود و هر چی میگفتیم برای داداشه قبول نمیکردی  ما هم راحتت گذاشتیم تا باهاش بازی کنی   یه ٢ ساعتی توش نشستی و بازی کردی و دیگه برات تکراری شد و گفتی این...
18 آبان 1392

نیکا 95

عزیز دلم چقدر دلم برای اون روزهایی تنگ شده که حداقل تو هر ماه 10 پست برات مینوشتم بازم به خاطر شرایطم شرمنده حالا عکسها و کارهایی که تو خاطرم هست رو کم و زیاد مینویسم دختر گلم هر چی از شیرین زبونیهات بگم کم گفتم تقریبا از 23 ماهگیت کلا روان صحبت میکنی و جمله هارو کامل میگی هر شعری رو که برات میخونم برای بار دوم خیلی کامل منو همراهی میکنی و قصه کدو قلقله زن رو شبها که برات میگم یه بار هم خودت برام میگی قربونت برم عزیزم به نقاشی علاقه زیادی داری و مثلث و دایره رو کامل میکشی و از شکلها خورشید و کفشدوزک و چشم چشم دو ابرو رو کامل میکشی از اعداد هم 1 تا 10 رو کاملا درست میگی و دیروز در کمال ناباوری 12 رو هم گفتی .خداروشکر که هوشت ...
5 آبان 1392

نیکا 94(سیسمونی داداشی)

دختر گلم من همون موقع که متوجه بارداری مجددم شدم برای داداش شما هم یه وبلاگ ساختم اما واقعا نمیرسم هر دوتا رو آپ کنم مجبورم بعضی از پست های مربوط به داداشی رو اینجا بزارم امیدوارم از من ناراحت نباشی حدود 1 ماه پیش همراه زن عمو میترا رفتیم یه مقدار خرید کردیم و فقط یه سری چیزهای کوچک مونده که برای داداشی شما بگیریم این پست رو هم برای یادگاری میزارم خانمی قربونت برم که وقتی از خرید اومدیم اولش با ذوق میگفتی برای نیکاس اما وقتی برات توضیح دادم اولش یه کم گریه کردی بعدش دیگه قانع شدی و وقتی کشو لباسها رو چیدیم همش با ذوق میگی برای داداشمه لباس های تو خونه ای ست بیمارستانی که خیلی دوسش دارم و برای بیمارستانش خریدم ...
2 آبان 1392

نیکا 93(مسافرت پاییزی)

ما بلاخره بعد 2 ماه دوری از این خونه مجازی برگشتیم خبر خیلی دارم از تولد بسیار خوش ارمیتا عسلی به بعد اینترنت ما دچار مشکل بود تا همین امروز یه خرده هم خودم دیگه سنگین شدم و مثل قبل نمیتونم بیام و برای نیکا عزیزم بنویسم خدمت خاله های محترم عرض کنم که 1 مهر ماه بعد تماسی که با مامان جونم داشتم مطلع شدم که همراه خاله ندا میخوان 2 هفته ای شمال گردی کنن از رامسر و رشت و لاهیجان و ماسوله بگیر تا گرگان و ساری علی رغم اینکه خیلی دلم میخواست از رامسر مامان عزیزم رو همراهی کنم اما به خاطر حجم کاری بالای بابا جون نشد بریم رامسر و 7 مهرماه به طرف ویلایی که تو خزر آباد بابا جونم گرفته بود رفتیم و بازم قرار شد بابا ما رو بزاره و خودش برگ...
1 آبان 1392
1